دسته: مهندسی شیمی
بازدید: 22 بار
فرمت فایل: docx
حجم فایل: 38 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 12
نقش فرهنگ در پیشبرد اهداف استراتژیك سازما نها
چكیده
فرهنگ را میتوان مجموع رفتارهای اكتسابی و ویژگیهای اعتقادی اعضای یك جامعه معین تعریف كرد . فرهنگ مجموعه به هم پیوسته ای از شیوه های تفكر ، احساس و عمل است كه كم و بیش مشخص است و توسط تعداد زیادی از افراد فراگرفته میشود و بین آنها مشترك است و به دو شیوه عینی و نمادین به كار گرفته میشود تا این اشخاص را به یك جمع خاص و متمایز مبدل سازد .
از سوی دیگر در مباحث مدیریت استراتژیك سازمانها میبایست به این نكته توجه كنند كه اگرچه طرحهای استراتژیك سازمانها توسط متخصصین و استراتژیست ها بنا نهاده میشود ولیكن در مرحله اجرا لزوم همكاری و همراهی مدیران عالی ، مدیران میانی و پرسنل اجرایی سازمان را طلب میكند ، درمراحل مختلف تدوین ، اجرا و ارزیابی استراتژی ، سازمانها میبایست استراتژی فرهنگی را نیز لحاظ كنند تا به میزان تطابق بیرونی و انسجام درونی اهداف خود بپردازند .
با توجه به خصوصیات فرهنگ همچون اكتسابی بودن ، اشتراكی بودن ، قابل انتقال بودن ، الگویی بودن ، سمبولیك بودن ، و تطبیق پذیر بودن فرهنگ، مدیران عالی سازمان با اعمال مدیریت فرهنگ سازمان میتوانند به تشخیص باورهای و هنجارهای ناسازگار ، تغییر باورهای ناسازگار و تثبیت آن بردازند .
اگر باورها ، ارزش ها و انگیزه ها و شوق و ذوق ها در یك سازمان بصورت منسجم و یكپارچه شكل بگیرند سازمانها با همان امكانات موجود میتوانند در مقابل رقبای داخلی و حتی بین المللی خود قد برافرازند .
در این پژوهش ضمن بررسی ابعاد مختلف فرهنگ و تشریح خصوصیات اصلی یك فرهنگ به نقش همسو بودن ارزشها و باورهای افراد یك سازمان بویژه باورها و نگرش های مدیران عالی ، مدیران میانی و پرسنل اجرایی در جایگاه و موقعیت موسسات اقتصادی و تولیدی و صنعتی درجهان كنونی و كسب برتری نسبی شركت ها با همان امكانات موجود و از طریق اعمال مدیریت فرهنگی سازمان پرداخته شده است .
مقدمه
امروزه دیگر این اصل غیر قابل انكار است كه توسعه صنعتی در كل چرخش فرایند توسعه بدون گسترش مبانی فرهنگی غیر ممكن است .
به طور كلی اثر فرهنگ در اقتصاد به حدی است كه الوین تافلر در جایی مینویسد (تاریخ اقتصاد جهان سه طبقه مجزا را نشان میدهد دوران كشاورزی ، دوران صنعتی ، دوران فراصنعتی كه در هر یك از این دوره ها اقتصاد در حول یك سری از ضوابط فرهنگی مشخص شكل گرفته است . نمیتوان در دوران فراصنعتی زندگی كرد اما از الگوهای فرهنگی دوران كشاورزی تبعیت كرد.
سازمانها تا زمانی كه فرهنگ صنعتی و الزامات فرهنگ صنعتی را نشناسند امكان ندارد بتوانند پیشرفت كنند و در سطح ملی و بین المللی به رقابت با سایر شركتها بپردازند .نبود فرهنگ صنعتی ذوق و قدرت تحقیق و خلاقیت درونی بنگاههای صنعتی را دچار بحران كرده است . در چنین واحدهای صنعتی آنچه اتفاق میافتد اینستكه آنان نمیتوانند از درون برای ادامه حیات خود تلاش كنند و مدیریت آنان دچار نوعی بی تفاوتی ناشی از فرهنگ روستایی است .